عشق دختر و پسر
ی دختر و پسری عاشق هم میشن و
تصمیم میگیرن باهم
ازدواج
کننو پدر دختر بشدت مخالفت
میکنه.
دختر
ک نمیتونه رضایت پدر
رو بگیره
تصمیم میگیره با
پسره
فرار کنه
پدر دختر
وقتی توجه میشه با ازدواج
اونها موافقت میکنه
یک
هفته قبل ا عروسی دختر تو چاله
ای میوفته و
تموم
لباساش
گلی میشه دختر ب خونه برمیگرده
و لباساشو میشوره
ولی
باز
لکه ای رو لباسش میمونه شب
فرشته ای ب خوابه
دختره
میاد
و ازش میخواد ک حتما قبل ا عروسی اون لکه هارو برطرف
کنه ولی دختره خواب رو ندید میگیره!
شب بعد همون
فرشته
ب خواب مامانش میره و همین درخواستو
از اون میکنه. مامان دختره لباسارو دوباره میشوره
ولی اون هم
نمیتونه لکه رو برطرف کنه
فرداشب زنگ خونه ب صدا درمیاد و اونها
متوجه میشن ک همون فرشته اس ک
میاد جلو و ی
بسته ای رو
ب
دختره میده و دختر درحالی ک ترسیده
بود ب فرشته نیگا میکنه
فرشته میگه
:پودر لباسشویی پرسیل با
قدرت
تمیز کنندگی فراوان
لکه هارو ا بین میبره و هیچ ردی از
لکه ها باقی نمیمونه
شستشو یعنی پرسیل...
بخدا اگه فحش بدین ا این داستانای قشنگ براتون نمیذارم!!!
نظرات شما عزیزان:
خوشم اومد عالی بود
پاسخ:قابلی نداشت
پاسخ:مرسی بازم بیا
پاسخ:باکی بودی؟آقا خر توخر شد دیگه ای بابا
پاسخ:مهلا باز تو حال بچه مردمو گرفتی لایک داری بازم حالشو بگیر
چه با شوقم داشتم میخوندما.الاخ
پاسخ:هههههههههٍ فسیل شدی آره؟؟؟احساساتتوجریحه دارکردم شرمنده الان گریه میکنم دیگه براتون نمیزارم نمک نشناسا.